پنجره های سکوت چه غمگینند - و چه سردند آینه های اشک
در جستجوی سایه ها و در مرداب انتظار
بدون درد - تهی از ترس
و شاید کمی خشم
در گردش بیهوده زمین
در درازای شب، کوتاهی روز
مرگ را زندگی میکنیم ...
فردا را امروز
گاه نوشته هاي آرش اقبالي در مورد سياست و جامعه ...
يكي از خبرهاي جالبي كه اين روزها ذهنم رو به خودش مشغول كرده، فروش ميلياردي فيلم اخراجي هاي 2 به كارگرداني مسعود ده نمكي هستش. به ياد روزهايي ميافتم كه اين برادر سركردگي گروه فشار رو بر عهده داشت و ياد مطالبي ميافتم كه سرتيتر يالثارات بود. ياد مردمي ميافتم كه روزگاري از جان و مالشان گذشتند تا ظالم را از تخت به پايين بكشند. همان مردمي كه امروز حاضرند براي لحظاتي تفريح و خنده، پول بينوا رو به جيب كساني بريزند كه زماني نه چندان دور فرزندان و دانشجويان اين مملكت رو از طبقه دوم خوابگاه با رمز يا زهرا بر زمين ميكوفتند و در تجمعات با قمه و پنجه بوكس بر جان همين ملت ميافتادند. به ياد جلسات و سخنرانيهايي مي افتم كه توسط همين برادر و دوستان هم رزمش بر هم ميخورد و با كتك خوردن مدعوين و برگزاركنندگان خاتمه مي يافت. به ياد ماجراي كتك خوردن وزراي دولت آقاي خاتمي ميافتم و به ياد ترور سعيد حجاريان و به ياد روزهايي كه چندان دور نيستند.
شايد همين هم جاي شكر دارد كه امثال ده نمكي امروز سرشان در جاي ديگري مشغول است و با استفاده از رانتي كه از همه آن جنايتها كسب كردهاند، امروز خط قرمزها رو به سادگي پشت سر ميگذارند و جاي بسي خوشحاليست كه مدتهاست كه از آقاي ده نمكي به عنوان سركرده گروه فشار، خبري به گوشمان نخورده است و چند صباحي ست كه ايشون رو در جايگاه اهل فرهنگ و هنر ميبينيم ولي اين فروش ميلياردي رو ديگه هر چي به ذهنم فشار ميارم نميتونم با هيچ منطقي توجيح كنيم و نتيجهاي نميتونم از اين موضوع بگيريم بجز اينكه تا رخ دادن تحول اساسي در جامعه هنوز راه درازي در پيش داريم و به اين زوديها نبايد توقع معجزهاي (البته بجز از اين معجزههاي هزاره سومي كه اخيراً مد شده) داشته باشيم.